در مديريت لجستيک، نگرش سيستم هاي جامع، در مورد جريان مواد و کالا، به کار گرفته مي شود. به اين معني که، پيـوند ها و روابـط بين وظايف و فعـاليت هاي موجـود، از منبـع تا مصرف کننده، تشخيص داده شده، و به جاي مديريت يک بخش از سيستم، به مديريت کل سيستم پرداخته مي شود.
بنابر اين، يکي از مهم ترين اهدافِ مديريت لجستيک، يکپارچه سازي فعاليت هايي است که به طور سنتي، در کارکرد هـاي مختلف قـرار گـرفته اند. مثـال این مفهـوم، ایـن است کـه لجستيک، به موجودي مـواد، و حمل و نقل، به صـورت يکپارچه نگـاه کرده، و براي آن هـا، برنامه ريزي مي کند.
اگــر بخواهيــم در يـک جملــه، وظيفـه مديـريت لجستيـک را بيـان کنيـم، بايد بگوييـم که: « وظيفه لجستيک، فراهم نمودن محصول، با كيفيت بالا، در مکان مناسب، زمان به موقع، و با کمترين هزينه ممکن است ».
با توسعه مفاهيمي مانند « اثر شلاقي »، و لزوم يکپارچگي تصميم گیری ها، براي موفقيت یکایک اعضـاي يک تجـارت، که به هـم مربـوط و وابسته هستنـد، اینـک، از واژه « مديريت زنجيره تامين »، به جای کلمه « لجستيک » استفاده می شود.
هدفگـذاری اصلي « مديـريت زنجيـره تامين »، با اتخـاذ تصمیـم هایی که می گیـرد، بـه حداکثر رساندن ارزش افزوده توليدشده، در کل زنجيره است.
در زنجيره تامين، حمل و نقل، اساسي ترين و مهم ترين بخش آن است، كه بهدلیل همین اهمیت، در ادامه، در خصوص آن، به تفصيل توضيح داده خواهد شد.
« حمل و نقل »، به معناي جابه جايي مواد و محصول، بين دو نقطه از زنجيره تامين است. مواد و کالاي مورد نياز هر مشتري، تا زماني که به محل مصرف انتقال نيابد، ارزش چنداني براي وي ندارد.
ازاين رو، حمل و نقل، با انتقـال کالاي خـريداري شـده از تامين کننـده به محل توليـد، جابجایی محصول نيم ساخته، بين واحد هاي يک سازمان، و انتقـال محصـول تمام شـده، به محل مشتري، براي وي، ايجاد ارزش مکاني و زماني مي کند.
بنابر اين، حمل و نقل، به عنوان يک فعاليت حياتي و با ارزشِ افزوده بالا، بدون نگاه به هزينه زا بودن آن، براي موفقيت یک بنگاه اقتصادی، اهميت زيادي دارد.
در دنیای تجارت امروز، با رشد و توسعهی بازار هاي جهاني، و تعامل هر چه بيشتر، بینِ بازار کشور هاي مختلف، محدوده اثر گذاری شیوه های حمل و نقل، نه تنها، از بازار هاي داخلي فراتر رفته، بلکه، فواصل بسيار دور و خارج از مرز ها را نيز، با قدرت بیشتری در بر گرفته است، و به عنوان عاملی اساسی، بيش از پيش، در تعيين موقعيت رقابتي يک شرکت در بازار، ایفای نقش می کند.
از آن جا که « قيمت »، « خدمت »، و « زمان »، از جمله عواملي هستند که قدرت رقابتي بنگاه های اقتصادی را تعيين مي کنند، و « حمل و نقل » نيز، با ايجاد ارزش هاي مکاني و زماني، در قيمت تمام شده محصول، نقشي بسيار اساسي، در این رقابت دارد، بنگاه های اقتصادی، براي افزايشِ قدرت رقابتي خود، به دنبال بهره گيريِ هر چه بيشتر، از قابليت هاي صنعت حمل و نقل هستند.
شرح این مطلب را می توان چنین برشمرد که، به عنوان مثال، با کـاهشِ مـدت زمـان حمل، هزينه جریـان مواد نيز کاهش پيـدا مي کند، و يا اگـر در بخشي از زنجيـره تامین، تاخيري رخ دهد، حمل و نقل مي تواند، با بهبود عملکرد خود، آن تاخير را جبران کرده، و زمان چرخه توليد را ثابت نگه دارد.
هزينه هاي حمل و نقل، می تواند بخش زيادي از هزينه هاي لجستيک و در پي آن، قيمت تمام شده محصول را شامل شود. به همین جهت، سازمان ها، براي کنترل آن، تمایل بسیاری از خود نشان می دهند.
در برخی از بررسي هاي صورت گرفته، حـدود 5 تا 6% قيمت محصـولات خـرده فروشي، مربــوط به حمل و نقل است. اين رقـم، براي بعضي از محصـولات، مـانند مـواد غـذايي، به مـرز 30% هـم مي رسـد.
منافع بكارگيري دانش لجستيک و مديريت زنجيره تامين
- موجوديهاي کمتر
- بهرهوري بالاتر
- چابکي بيشتر
- موعدهاي تحويل کوتاهتر
- سود بالاتر
- رعايت حقوق بيشتر مشتري
- وجود موجوديها و اندازه انباشتهها به مقدار صحيح
- قابليت مشاهده و ردگيري رخدادها
- کاهش هزينهها
- افزايش خدمت دهي به مصرفكنندگان
- ايجاد مزيتهاي رقابتي
- تعامل نزديکتر با تامين کنندگان
- ايجاد فرصت براي خريد مقادير زياد و با هزينه کمتر
- ايجاد مرجع پاسخگويي
- توانايي اجراي دقيق سيستمها به صورت ترکيبي
لجستيک در صنايع مختلف
توجه به گسترش فعاليتهاي صنعتي و بازرگاني و عزم جدي در سطوح مختلف كشورها در زمينه تعالي و توسعه، دقت در تمامي ابعاد تامين، توليد و توزيع را -فراتر از نوع و كيفيت محصول- براي جهش در پيشرفت ايجاب مي نمايد. مطالعه تجربه جهاني در اين زمينه نقش مديريت زنجيره تامين و لجستيك را بسيار برجسته مي نمايد.
بخش مهمي از محصولات و خدمات مرتبط با مديريت زنجيره تامين و لجستيك در حوزه هايي تعريف مي شوند كه عبارتند از: سيستمها و تجهيزات حمل و نقل محصولات و بار ، فناوريها و سيستمهاي ذخيره سازي و انبارش، فناوريهاي حمل و نقل اقلام خشك، اقلام مايع و اقلام فله اي، خدمات و فناوريهاي لجستيك مواد خطرناك، داراي ريسك و ويژه، انواع سيستمهاي كنترل (بيسيم و...)، سيستمها و نرم افزارهاي مديريت حمل و نقل و مديريت انبار و ... . بدين ترتيب فعالان عرصه حمل و نقل از شاخص ترين فعالان عرصه لجستيك و خدمات رنجيره تانين هستند.
همچنين، بخشي از محصولات و خدمات مرتبط با مديريت زنجيره تامين و لجستيك در حوزه بسته بندي انواع و اقسام مواد و محصولات به منظور انتقال، توزيع و فروش است. مواد و محصولاتي كه از لحاظ ابعاد، سياليت يا جامد بودن، ميزان فسادپذيري، فاصله توليد كننده تا مصرف كننده و ... متفاوت هستند. بدين ترتيب فعالان حوزه بسته بندي از مهمترين فعالان عرصه لجستيك و خدمات رنجيره تامين به شمار مي آيند.
در کنار مسائل صدرالاشاره، مواد و محصولات غذايي كه طيف بزرگي را شامل مي شوند، داراي ويژگيهاي منحصر به فردي هستند. اين ويژگيها در زمينه هايي از قبيل ابعاد، ميزان و زمان فسادپذيري، سياليت يا جامد بودن، فاصله توليد كننده تا مصرف كننده، مدت زمان تحويل و ... مطرح هستند. از رو شرايط و مشخصات خاصي براي زنجيره تامين و لجستيك اين نوع مواد و محصولات به وجود مي آيد. بدين ترتيب فناوريها و تجهيزات و سيستمهاي مديريتي، برنامه ريزي، نرم افزاري و عملياتي خاص در حوزه هاي حمل و نقل، انبارش، توزيع،شناسايي، كدگذاري و رديابي، توزين، بسته بندي و ديگر حوزه هاي لجستيكي طلب مي كند.
توجه به مشخصات مواد و محصولات صنايع نفت و گاز و پتروشيمي ويژگي هايي از قبيل داشتن ارزش استراتژيك، سيال بودن و پيوستگي بعضي از اقلام، فله اي بودن بعضي از اقلام، قابليت بسته بندي شدن بعضي از اقلام، خطرناك و داراي ريسك بودن، نياز به شرايط خاص براي انجام فرآيندهاي توليدي، انبارش، انتقال و مصرف برجسته مي شود. اين ويژگي ها شرايط و مشخصات خاصي را براي زنجيره تامين و لجستيك اين نوع مواد و محصولات ايجاب مي كند. بدين ترتيب فناوريها و تجهيزات و سيستمهاي مديريتي، برنامه ريزي، نرم افزاري و عملياتي خاص در حوزه هاي حمل و نقل، انبارش، توزيع،شناسايي، كدگذاري و رديابي، توزين، بسته بندي و ديگر حوزه هاي لجستيكي طلب مي كند.
موانع توسعه لجستيك و مديريت زنجيرههاي تامين در كشور
بانك جهاني در گزارشي 5 عامل اصلي را مهمترين موانع توسعه لجستيك و مديريت زنجيره تامين در كشورهاي درحال توسعه معرفي كرده است كه در مورد كشورمان نيز مصداق دارد.
- زيرساختهاي ناكافي
- زيرساختهاي ضعيف حمل و نقل و قوانين متعدد و مختلف مربوط به آن
- زيرساختهاي مخابراتي ناكافي
- وسايل حملونقل فرسوده و ناكافي
- شبكه جادهاي ناكافي
- انبارهاي ناكافي
- شبكه راهآهن اندك و قديمي
- چالشهاي اقتصادي
- درك ضعيف از اقتصاد رقابتي
- ضعف در برنامهريزي اقتصادي واقع بينانه و عملي
- ضعف در تثبيت مسير اقتصادي
- بازار كوچك داخلي و كمبود اطلاعات در بازار
- سيستم بانكي ناكارا و نرخ هاي بهره بالا
- مشكلات و نارساييها در حمايتهاي اقتصادي دولت
- ناكارايي نظام مالياتي
- چالشهاي مديريتي
- مديريت بروكراتيك و عدم هماهنگي هاي ميان سازماني در زنجيره
- عدم انعطافپذيري سيستم
- عدم اعتماد بين اجزاي زنجيره و طولاني بودن سيستمهاي قضايي جهت حل و فصل دعاوي
- كمبود نيروي انساني متخصص و صلاحيتدار
لجستیک معکوس؛ حوزهای که مورد غفلت قرار گرفته است
حدود 50 درصد محصولات در طول فرایند ساخت نیاز به دوبارهکاری و اصلاح دارند که مجموع این بازگشتها، هزینهای را در پی خواهد داشت که با این مواد مرجوعی میتوان 155 هزار قطار را پر از مواد کرد. با دانستن اینکه هزینه پردازش یک محصول مرجوعی ممکن است دو تا سه برابر هزینه حملو نقل بیرونی آن باشد، بیشتر به اهمیت مقوله لجستیک معکوس در صنایع پی میبریم.
از جمله مباحثی که امروزه در حوزه لجستیک و مدیریت زنجیره تامین صنایع مختلف مطرح است، موضوع "لجستیک معکوس" و "مدیریت بازگشتیها" میباشد؛ موضوعی که بهنظر میرسد تاکنون در صنایع مختلف کشورمان به آن توجه جدی نشده است. طی دو دهه اخیر، شرکتها و صنایع زیادی در کشورهای پیشرفته بررسی در این زمینه را آغاز کرده و لجستیک معکوس را یکی از فرایندهای مهم در زنجیره تامین خود درنظر گرفتهاند. حتی به تازگی گواهینامه ISO در خصوص فرایندهای مرجوعی نیز توسط برخی از شرکتهای پیشرفته دریافت شده است. امروزه در کشورهای پیشرفته جهان، سازمانهای صنعتی، دولتی، تجاری و خدماتی بر فرایندهای لجستیک معکوس و زنجیره تأمین تمرکز کرده اند که این مقوله در ایجاد ارزش اقتصادی واقعی کالاها و خدمات به همراه پشتیبانی از ملاحظات زیست محیطی نقش موثری دارد. این تمرکز اکنون در کلیه بازارها از جمله بخشهای صنعتی و فناوری پیشرفته، تجاری و محصولات مصرفی رو به افزایش است.
آنچه که در جریان سنتی کالا وجود دارد و مدیران صنایع عموما بر کنترل و مدیریت آن جریان تاکید می کنند جریان مستقیم یا رو به جلوی مواد و محصولات است که عمدتاً از طرف تأمین کنندگان به سازندگان، توزیعکنندگان، خرده فروشان و در نهایت مشتریان جریان دارد. اما در بسیاری از صنایع، جریان مهم دیگری نیز در زنجیرههای تامین وجود دارد که به صورت معکوس شکل گرفته و در آن، محصولات از سطوح پائینی زنجیره تامین به سطوح بالاتر عودت داده میشوند. لجستیک معکوس به دنبال بررسی و مدیریت جریانهای معکوس یا به عبارتی جریانهای رو به عقب در زنجیرههای تأمین است.
مدیریت لجستیک معکوس و زنجیرههای تأمین حلقه بسته یکی از جنبههای مهم و حیاتی هر کسبوکاری بوده و متضمن ساخت، توزیع خدمات و پشتیبانی از هر نوع محصولی است. در عصر کنونی تجارت که چرخه عمر محصولات هر روز کوتاهتر و کوتاهتر میشود، سیاستهای برگرداندن محصول با زمانهای پاسخگویی سریع و خدمات مشتری تعریف شده و تأکید بیشتری بر مدیریت بازگشت، تغییر شکل و ذخیره دوباره کالاهای تمام شده وجود دارد. قوانین دولتی جدید و قوانین سبز که به بازگرداندن و از رده خارج کردن مواد زائد الکترونیکی و دیگر مواد خطرناک مربوط است نیز مدیران سطوح بالای امور لجستیک و فرایندهای زنجیره تأمین را وادار میسازد تا توجه بیشتری به فرایند لجستیک معکوس داشته باشند.
در دنیای آکادمیک نیز با توجه به ویژگیهای خاص و منحصر به فرد این جریان رو به عقب و تفاوتهای زیاد آن با حرکت رو به جلوی محصولات، محققان مدیریت زنجیره تأمین ادبیات خاصی را برای آن انتخاب کرده و تحقیقات خود را در قالبی با عنوان "لجستیک معکوس" انجام میدهند. لجستیک معکوس را میتوان به اینصورت تعریف کرد: «هماهنگی و کنترل کامل، بارگیری و تحویل فیزیکی مواد، قطعات و محصولات، از محل مصرف به محل عملیات و بازیابی یا دفع و سپس بازگرداندن متعاقب به محل مصرف در موارد مناسب». لجستیک معکوس یا همان مدیریت بازگشتی ها، بیانگر آن بخش از فرایندهای مدیریت زنجیره تامین است که فعالیتهای مربوط به بازگشتیها، لجستیک معکوس، کنترل ورودیها، و اجتناب از دوبارهکاریها را در درون بنگاه و بین اعضای مختلف یک زنجیره تامین مدیریت میکند. بکارگیری صحیح این فرایند نهتنها مدیریت را قادر میسازد که جریان محصولات بازگشتی را بهطور مؤثر مدیریت کند بلکه باعث تشخیص فرصتهایی برای کاهش بازگشتیهای ناخواسته و کنترل سرمایههای قابل استفاده مجدد میشود. مدیریت مؤثر بازگشتیها یک بخش مهم در مدیریت زنجیره تامین است که فرصت حصول یک مزیت رقابتی پایدار را برای زنجیره تامین فراهم میسازد.
گرچه فعالیتهای زیادی را میتوان در قالب لجستیک معکوس در نظر گرفت اما برخی از اهم فعالیتهای لجستیک معکوس که عمدتاً به طور اختصاصی در این حوزه مطرح است، عبارتست از: تعمیر و تعویض، نوسازی محصول، ساخت مجدد، بازیافت، فروش مجدد و استفاده مجدد. البته لجستیک معکوس تنها به استفاده مجدد یا بازیافت محدود نمیشود؛ بلکه طراحی مجدد بستهبندیها به منظور استفاده کمتر از مواد در آنها و یا کاهش انرژی و آلودگی ناشی از حمل محصولات را نیز میتوان بخشی از لجستیک معکوس تحت عنوان "لجستیک سبز" دانست.
در اینجا به برخی از نشانه های مهم که بیانگر وجود مشکل در سیستم لجستیک معکوس یک شرکت یا صنعت است و حاکی از لزوم توجه فوری و جدی به مبحث لجستیک معکوس است اشاره شده است:
- ورود مرجوعیها سریعتر از پردازش یا بازیافت آنها است.
- مقدار زیادی از موجودیهای مرجوعی در انبارها نگهداری میشود.
- مرجوعیهای غیرقابل شناسایی وجود دارند.
- زمانهای پردازش روی مرجوعیها طولانی است.
- هزینه کل پردازش و اصلاح مرجوعیها نامعلوم است.
- مشتریان اطمینان خود را به فرایند اصلاح و تعمیر محصولات مرجوعی از دست دادهاند.
درخصوص اهمیت و جایگاه لجستیک معکوس در هزینهها و قیمت تمامشده محصولات میتوان به برخی از بررسیهای صورت گرفته در آمریکا اشاره کرد. این بررسیها نشان میدهند که در حدود 4 درصد هزینههای لجستیکی هر شرکت، مربوط به لجستیک معکوس است که البته این سهم در شرکتها و صنایعی که محصولات آنها دارای کیفیت پایینتری بوده و از فناوری پیشرفته بهرهمند نیستند بالاتر است.
لازم به تاکید است که لجستیک معکوس به ماهیت هر صنعت بستگی دارد؛ اما آنچه که مسلم است، هزینههای مربوط به آن رقم قابل توجهی از هزینههای هر صنعت را به خود اختصاص میدهد. بهطور کلی، لجستیک معکوس در صنایعی که ارزش محصولات بسیار بالا است و یا درصد مرجوعیها رقم قابل توجهی را نشان میدهد از اهمیت بیشتری برخوردار است. تحلیلها نشان میدهد که در حدود 50 درصد از محصولات در طول فرایند ساخت نیاز به دوبارهکاری و اصلاح دارند که مجموع این بازگشتها، هزینهای را در پی خواهد داشت که تخمین آن در کل جهان به حدی است که با این مواد مرجوعی میتوان 155 هزار قطار را پر از مواد کرد! با دانستن این موضوع که هزینه پردازش یک محصول مرجوعی ممکن است دو تا سه برابر هزینه حملو نقل بیرونی آن باشد، بیشتر به اهمیت و ضرورت توجه به مقوله لجستیک معکوس در صنایع پی میبریم.