پایگاه خبری صنعت نما - لیکوریش پیتزا و داستان یک پیتزای شیرین بیان
.
چهارشنبه - ۲۶ دی - ۱۴۰۳
ساعت :

لیکوریش پیتزا و داستان یک پیتزای شیرین بیان

لیکریش پیتز یا پیتزا شیرین‌بیان یک فیلم سینمایی درام آمریکایی به کارگردانی پل توماس اندرسن با بازی بردلی کوپر، هایم و برادران سفدی است که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۹، کمپانی فوکس فیچرز تولید و توزیع فیلم را آغاز کرد. در ۱۷ ژوئیه سال ۲۰۲۰، مترو گلدوین مایر حق پخش فیلم را از فکوس پیکچرز گرفت.

سارا مهرابی

 

به گزارش صنعت نما، قاعده‌ای دراماتیک وجود دارد به نام "تفنگ چخوف" (هر عنصر بی اهمیتی در داستان بعدا به عنصری مهم تبدیل می‌شود). یکی از نمونه‌های خوب قاعده تفنگ چخوف در این فیلم جدید توماس اندرسون دیده می‌شود. بااین‌حال، او در فیلم لحظه‌هایی را گنجانده که در بافت بزرگ‌تر داستان نابسامان اند. مانند صحنه‌ای که شخصیت صاحب رستوران (جان مایکل هیگینز)، با دو همسر ژاپنی‌اش، انگلیسی را با لهجه توهین‌آمیز  صحبت می‌کند. اندرسون از حضور این لحظه‌ها در فیلمش دفاع کرده و گفته که "نژادپرستی در آن زمان نیز وجود داشت، همان‌طور که اکنون وجود دارد". اما این فیلم که در مورد نژادپرستی نیست بنابراین به نظر می‌آید حضور این لحظه‌ها، فقط به این دلیل که در زندگی واقعی اتفاق می‌افتند، قابل توجیه نیست. بلکه نیاز به زمینه‌سازی دارد یا دست‌کم انتظار داریم که تأثیر آن بر شخصیت‌های اصلی را نشان دهد. درحالی‌که اگر این لحظه‌ها از فیلم حذف شوند بهنظر می‌رسد چیزی را از دست نمی‌دهیم. از طرفی، کارگردان، زندگی درونی شخصیت‌ها و قهرمان‌های داستان را به ما نشان نمی‌دهد و ما را به خلوت درونی آنها نمی‌برد.

موسیقی جاز-راک اوایل دهه هفتاد که از همان ابتدای فیلم به گوش می‌رسد به ما می‌گوید که این فیلم آغازی تلخ و پایانی شیرین دارد. تیتراژ فیلم که در آن شعر به موسیقی اضافه می‌شود (ترانه "لیزا به من گوش کن") تقریبا فیلم را بازگویی می‌کند. ترانه‌ای که خوانده می‌شود درواقع بیانگر ویژگی شخصیت قهرمان اصلی فیلم –آلانا کِین (با نقش‌آفرینی آلانا هایم)- و کشمکش درونی‌ای است که او در بزرگ‌سالی برای بیرون آمدن از حالات دوران نوجوانی‌اش دارد. به نظر می‌رسد که والدین سخت‌گیر، شغل‌های پاره‌وقت بی هدف، و خواهر بزرگ‌تر بداخلاق آلانا، همگی به آلانای بیست و پنج ساله می‌گویند که برای بزرگ شدن عجله نکند. آنچه آلانا می‌خواهد آزادی است و آنچه او را متوقف می‌کند، ترس. اینجاست که گری ولنتاین (با نقش‌آفرینی کوپر هافمن؛ پسر فیلیپ سیمور فقید، دوست اندرسون) وارد داستان می‌شود. او یک کارآفرین پانزده ساله و بازیگر کارهای تبلیغاتی است. گری سعی دارد از دوران نوجوانی‌اش عبور کند. اگرچه آلانا ابتدا او را به دلیل سن نابالغش پس می‌زند اما اعتماد به نفس زیاد گری باعث سرگرمی و دوستی بین‌شان می‌شود. اندرسون، هوش و ذکاوت گری را، از همان ابتدای فیلم، بیشتر از سن‌اش نشان می‌دهد. به گونه‌ای یادآور مکس فیشر در فیلم "راشمور" است. همه بزرگ‌سالانی که گری با آنها رو به رو می‌شود او را جدی می‌گیرند و رفتاری مانند بزرگ‌سالان با او دارند.

این فیلم (مانند فیلم "روزی روزگاری در هالیوود" اثر کوئنتین تارانتینو) در برهه‌ای از تاریخ که فرهنگ شهر در حال تغییر بود، در اواسط قرن (1973، لس‌آنجلس)، زمانی که رفاه پس از جنگ افزایش می‌یافت، می‌گذرد. اندرسون، در این فیلم، جسورانه عمل می‌کند و حتی سیاست‌های واقعی زندگی آن دوران را با کُنشِ داستان پیوند می‌زند؛ سیاست کلان تحریم نفتی و بحران نفت اوپک و درنتیجه کمبود بنزین و آشفتگی انتخابات محلی لس‌آنجلس و بحران‌های سینما را. بااین‌حال، اجازه نمی‌دهد که نوستالژی بر روایت غلبه کند.

 

پایان خبر/

 

آخرین ویرایش در 02/05/1401

اشتراک این مطلب

برچسب‌ها
نظر خود را ثبت کنید.

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

درباره ی صنعت نما

يك رسانه پويا و پيشرو مي‌تواند مطالبات فعالان صنعت و معدنکاران را نمايندگي و افكار عمومي را با جايگاه و پتانسيل‌هاي اين بخش آشنا سازد. در آن صورت مسئولان و تصميم‌گيران نيز متناسب با اين جايگاه عمل خواهند كرد.

 

"صنعت نما" مي‌خواهد چنين رسانه‌اي باشد؛

ارایه سريع و لحظه‌اي اخبار، جمع‌آوري خبر و تحليل آن ها و بررسي فرصت‌ها و چالش هاي پيش‌روي صنعت.

 

 

لینک های مفید

آخرین ویدئوها

عضویت در خبرنامه

کاربر گرامی برای اطلاع از آخرین خبرها و اخبار، در خبرنامه صنعت نما عضو شوید.