پژمان صمدی
به گزارش صنعت نما، وجه تمایز فیلم جری و مارج پولدار می شوند با دیگر فیلم هایی که درباره ریاضی و اعداد ساخته شده پرداختن به یکی از هزاران کاربرد این علم در زندگی روزمره و صنعت سرگرمی است و به نوعی پاسخ به باور عمومی غلطی است که کاربرد علومی مثل ریاضی و فیزیک را در زندگی روزمره رد می کنند. سینمای هالیوود سابقه درخشانی در ساخت فیلم هایی در زمینه حل مساله و معما، اعداد، ریاضی و زندگینامه ریاضیدانان دارد. دیوید فرانکل کارگردان این فیلم با علم به این قضیه داستانی با این موضوع اما با عناصر منحصر به فرد خودش ساخته. حضور برایان کرانستون و مایکل مک کین در این فیلم ناخودآگاه بیننده را با سریال های بریکینگ بد و بتر کال سال پیوند می زند که به خصوص بریکینگ بد در زمان خود قشر عظیمی را به علم شیمی و کاربرد آن در زندگی روزمره علاقه مند کرد و موید نظریه این فیلم است. در قسمت هایی از سریال برکینگ بد یا سریال جنیوس: فصل انیشتین مخاطب با زبان ساده چیزی از شیمی و فیزیک می آموخت اما در فیلم جری و مارج پولدار می شوند گرچه بیننده می فهمد که ریاضی در زندگی به کار می آید اما اگر پیشینه علمی کافی نداشته باشد چیزی از توضیحات جری درباره فرمول ها و مدلی که از آن برای برنده شدن استفاده می کند نمی فهمد و مثل سایر افراد فیلم فقط مشتاق نتیجه این علم می شود و از توضیح روش علمی و فرمول های آن حوصله اش سر می رود که شکاف فکری جری را با خانواده و دیگر همشهریان شهر کوچکشان و غربت او را قابل توجیه می کند. به خصوص فاصله جری و پسرش با آن داستان فرعی ماهیگیری پدر و پسر که دلیل عدم علاقه جری به ماهیگیری و قایق کادوی بازنشستگیش را برای ما روشن می کند که از نقاط قوت فیلم محسوب می شود اما شور و اشتیاق و عشق جری به اعداد، مخاطب را هم سر ذوق می آورد و از شوق او به وجد می آید.
فیلم جری و مارج پولدار می شوند فیلم جمع و جور، خوش ساخت و بی ادعایی ست و با زبانی طنز در ابتدای فیلم میگوید که بر اساس یک داستان واقعی ست. اسم فیلم، پوستر، موسیقی آغازین، نریشن و نماهای ابتدایی فیلم همه خبر از پولدار شدن جری و مارج در طول فیلم می دهند. پس می ماند چگونگی روی دادن این قضیه که مخاطب را به دیدن فیلم تشویق می کند. گره های داستان یک به یک افکنده می شوند و با گشوده شدن یکی، افراد داستان با گره بعدی مواجه می شوند و ریتم فیلم حفظ می شود و بین داستان واقعی و اصول کلاسیک داستانی هماهنگی منطقی ایجاد می شود. موسیقی فیلم هم در خدمت این فراز و فرود است و در انتقال این هیجان موفق عمل کرده است. شخصیت پردازی ها به اندازه و در خدمت داستان است. به خصوص شخصیت جری و پسرش به خوبی پرداخته شده است. جری علاوه بر اخلاق های منحصر به فردش خصوصیاتی دارد که آنها را می توان در بسیاری از علاقه مندان ریاضی مشاهده کرد که او را برای مخاطب به غریبه ای آشنا و دوست داشتنی بدل می کند اما شخصیت پردازی مارج ضعیف و تک بعدی ست و ما جز همسری عاشق و همراه که از ابتدا تا انتهای فیلم فقط لبخند به لب دارد چیزی نمی بینیم. جری و مارج..... فیلمی صمیمی است بی هیچ کم فروشی و زیاده گویی. در نگاهی کلی تر فیلم به مقایسه هوش سیاه و هوش اخلاقی می پردازد و نتایج هر کدام را به نمایش می گذارد. در نهایت جری و مارج تلنگری است به سیستم های آموزشی که قبل از آموزش هر علمی یا حداقل هم زمان با آموزش، به فلسفه آن دانش و کاربرد های آن نیز بپردازند. در واقع این فیلم پاسخی است به پرسش های همیشگی دانش آموزان که چرا این درس را می خوانیم؟ و این درس به چه دردی می خورد؟ تا هم انگیزه ی دانش آموزان برای یادگیری افزایش یابد هم درس به مذاقشان گواراتر شود و از همه مهم تر در انتخاب راه تحصیلات آینده شان تصمیم گیری بهتری داشته باشند.
پایان خبر/